هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید. او زیبایی معشوق را ستایش می‌کند اما از درد دوری و نامحرم بودن می‌نالد. همچنین، به مفاهیمی مانند رهایی از قفس زندگی، سفر عشق و هشدار به طبیب (به عنوان نماد عقل) اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر از ساقی می‌خواهد تا با بخشیدن شراب، تشنگی او و دیگران را برطرف کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از نمادها و تمثیل‌ها (مانند قفس، سفر عشق، شراب) ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۵۱

آنان که برخسار تو چون من نگرانند
دانند که زیبائی و ای کاش ندانند

ما کام دل خود زاسیری بستانیم
از ما اگر این کنج قفس را نستانند

برخیز که خود را برسانیم بمنزل
تا مردم این قافله در خواب گرانند

ساقی قدحی قسمت ما تشنه لبان کن
زان می که حریفان همه بر خاک فشانند

غیرت جگرم سوخت شنیدم چو ز اغیار
این راز، که نامحرم آن پردگیانند

زنهار طبیب از سفر عشق میاسا
کاواره درین مرحله بس راهروانند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.