هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از زبان شاعری خطاب به مخاطب سروده شده و حاوی پندها و نصایح اخلاقی و عرفانی است. شاعر از مخاطب میخواهد که از انجام کارهای ناپسند مانند جفا، غرور و طمع بپرهیزد و به جای آن، فروتنی، عشق و تقوا را پیشه کند. همچنین، تأکید بر رازداری در عشق و دوری از نام و نشان دارد.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند عشق و رازداری نیاز به درک بالاتری از زندگی و روابط انسانی دارد.
شمارهٔ ۹۵
تیغ از میان بقصد من ناتوان مکش
ور زانکه می کشی ز پی امتحان مکش
آمد بر استخوان چو مرا ناوکت مکن
بر من جفا و ناوکم از استخوان مکش
یابند چون زبوی تو جان کشتگان تو
تا نگذری بخاک شهیدان عنان مکش
ای شاخ گل که باد ترا سرکشی فزون
زنهار سر ز تربیت باغبان مکش
ای گل زبلبلان چه کشی دامن از غرور
دامن ز بلبلان کهن آشیان مکش
اینست اگر سلامت وارستگان خاک
ای غرقه خویش را بکنار از میان مکش
جویای فیض از در یک آستانه باش
هر دم خروش بر در هر آستان مکش
چون نیست مصلحت که شود فاش راز عشق
گر آگهی تو پرده زر از نهان مکش
گر دل ترا بکعبه مقصود می کشد
دست طلب ز دامن پیر مغان مکش
آن به که هیچکس نشناسد ترا طبیب
بیهوده رنج از پی نام و نشان مکش
ور زانکه می کشی ز پی امتحان مکش
آمد بر استخوان چو مرا ناوکت مکن
بر من جفا و ناوکم از استخوان مکش
یابند چون زبوی تو جان کشتگان تو
تا نگذری بخاک شهیدان عنان مکش
ای شاخ گل که باد ترا سرکشی فزون
زنهار سر ز تربیت باغبان مکش
ای گل زبلبلان چه کشی دامن از غرور
دامن ز بلبلان کهن آشیان مکش
اینست اگر سلامت وارستگان خاک
ای غرقه خویش را بکنار از میان مکش
جویای فیض از در یک آستانه باش
هر دم خروش بر در هر آستان مکش
چون نیست مصلحت که شود فاش راز عشق
گر آگهی تو پرده زر از نهان مکش
گر دل ترا بکعبه مقصود می کشد
دست طلب ز دامن پیر مغان مکش
آن به که هیچکس نشناسد ترا طبیب
بیهوده رنج از پی نام و نشان مکش
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.