هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، از عشق عمیق و فداکاری خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق او ارزش فروختن ندارد، حتی اگر به قیمت بالایی فروخته شود. او از درد عشق لذت می‌برد و حاضر است برای معشوق خود هر رنجی را تحمل کند. شاعر همچنین از بی‌خوابی‌های شبانه و گفت‌وگوهای بی‌ثمر خسته شده و ترجیح می‌دهد سکوت کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۲۲

نیست مهر تو متاعی که بجان بفروشم
گرچه ارزان خرم این جنس و گران بفروشم

منم آن قدرشناسی که اگر مهر ترا
بفروشم بدو عالم بزیان بفروشم

دلگران نیستم از درد غمت تا آسان
اینچنین دردبدرمان گران بفروشم

ای دل از ما مطلب صبر که در رشته عشق
آشکارا خرم این جنس و نهان بفروشم

شادم از جور تو چندان که بدین دست تهی
گر فروشم بکسی دل نگران بفروشم

کارم افتاد به بیداری شبها آن به
که براحت طلبان خواب گران بفروشم

بس ملولم من ازین گفت و شنید آن بهتر
بخرم گوش گرانی و زبان بفروشم

مشو این خواجه خریدار طبیبش که مراست
کی من این بنده شایسته گران بفروشم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.