۱۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۷

نهانی رازهای دوستداران
کی می گوید بدشمن دوست، یاران؟

مسلمانان غم تنهائیم کشت
خوش آن یاران خوش آن روزگاران

ندانستم چرا غافل گذشتند
ازین فرخنده منزل آن سواران

بمنزل رفتگان را آگهی نیست
زحال پابگل افتاده یاران

براحت خفتگان را هیچ غم نیست
زشبهای غم شب زنده داران

سرت گردم چو من نالنده مرغی
درین گلشن نیابی از هزاران

بدیدار تو محتاج آنچنانم
که دهقانان به ابر نوبهاران

طبیب این درد در دل از که داری
که می باری سرشگ از دیده باران
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.