هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فرمانبری از معشوق سخن می‌گوید و از غم و اندوه خود می‌نالد. او از معشوق می‌خواهد که به حال او توجه کند و از خونریزی عشق او آگاه باشد. همچنین، شاعر به زیبایی معشوق اشاره می‌کند و از عشق به عنوان رازی حقیقی یاد می‌کند که نمی‌توان آن را به ناآگاهان گفت.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۲۶

غافل مشو از حال من بی سروسامان
من با تو چنانم که به ابسال سلامان

اندیشه کن از خون من خسته مبادا
آلوده بخونم شودت گوشه دامان

عشاق بفرمان بتان چند نباشند
همواره بفرمان شهانند غلامان

عارض بودت ماه ولی ماه دو هفته
قامت بودت سر ولی سرو خرامان

خاموش طبیب از سخن عشق باغیار
اسرار حقیقت نتوان گفت بخامان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.