هوش مصنوعی:
این متن به شرح پیروزیها و فتوحات یک پادشاه قدرتمند میپردازد که در دوران حکومت خود بر دشمنان مختلف از جمله یونانیان، بابلیان، مادها، اسکیتها، اهوازیان، ارمنیها، مصریها و دیگران پیروز شد. او پادشاهان مخالف مانند اوروتوس، ارجاسب، سرخه، کاموس و ارکوش را شکست داد و نام خود را در تاریخ جاودانه کرد. همچنین، اشارهای به اسکندر مقدونی و ارتباط او با این پادشاه دارد.
رده سنی:
14+
این متن دارای محتوای تاریخی و حماسی است که ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از جزئیات جنگها و کشمکشهای سیاسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از نوجوانی به بعد شکل میگیرد.
بخش ۲۷ - جنگ های داریوش و فتوحات او
در ایام این شاه والاتبار
پرآشوب شد گیتی از هر کنار
چو شد پادشاهی برین شاه راست
زهر کشور آوای بدخواه خواست
زیونان و از بابل و میدیا
زاسکیت و اهواز و ارمینیا
ز مصر وز اهواز و از باختر
هم از مدیه و پارسا سر به سر
ز ارکوشیا تا لب زنده رود
سپه بود آکنده چون تار و پود
به هر جنگ پیروز شد شاه گو
درخشان شدش نام چون ماه نو
اوروتوس را کشت در لیدیا
که او بود ارجاسب شاه کیا
همان سرخه کو بود شاه تتار
زجانش برآورد دارا دمار
به سیتا که خوانندشان بی درفش
همه روز روشن نمود او بنفش
به مصر اندرون کشت کاموس پیر
که کابیشه خواند ورا تیزویر
به بابل تبه کرد ارکوش را
گرفت آن گماتای ماکوش را
نبشته است در بیستون نام خود
همه داستان های ایام خود
که آوردها کرد بیش از شمار
به بند اندر آورد ده شهریار
نگاریده آن پیکران را همه
به زنجیرشان بسته همچون رمه
به گاهی که رفت او به مکدونیا
شد اسکندر نامور را نیا
نخستین سکندر از او شد پدید
چو مادرش رخسار دارا بدید
زن پور هرقل بدو شد قرین
که یونانیان را بد آیین چنین
کتایون مگر نام مکدونیاست
که گوید به شهنامه نام کیاست
زهی فر فرخ فر اسفندیار
که اسکندر آمد ازو یادگار
فسانهای داراب و گشتاسب شاه
جز این نیست و گشته بهم اشتباه
پرآشوب شد گیتی از هر کنار
چو شد پادشاهی برین شاه راست
زهر کشور آوای بدخواه خواست
زیونان و از بابل و میدیا
زاسکیت و اهواز و ارمینیا
ز مصر وز اهواز و از باختر
هم از مدیه و پارسا سر به سر
ز ارکوشیا تا لب زنده رود
سپه بود آکنده چون تار و پود
به هر جنگ پیروز شد شاه گو
درخشان شدش نام چون ماه نو
اوروتوس را کشت در لیدیا
که او بود ارجاسب شاه کیا
همان سرخه کو بود شاه تتار
زجانش برآورد دارا دمار
به سیتا که خوانندشان بی درفش
همه روز روشن نمود او بنفش
به مصر اندرون کشت کاموس پیر
که کابیشه خواند ورا تیزویر
به بابل تبه کرد ارکوش را
گرفت آن گماتای ماکوش را
نبشته است در بیستون نام خود
همه داستان های ایام خود
که آوردها کرد بیش از شمار
به بند اندر آورد ده شهریار
نگاریده آن پیکران را همه
به زنجیرشان بسته همچون رمه
به گاهی که رفت او به مکدونیا
شد اسکندر نامور را نیا
نخستین سکندر از او شد پدید
چو مادرش رخسار دارا بدید
زن پور هرقل بدو شد قرین
که یونانیان را بد آیین چنین
کتایون مگر نام مکدونیاست
که گوید به شهنامه نام کیاست
زهی فر فرخ فر اسفندیار
که اسکندر آمد ازو یادگار
فسانهای داراب و گشتاسب شاه
جز این نیست و گشته بهم اشتباه
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۶ - پادشاهی اسفندیار
گوهر بعدی:بخش ۲۸ - شاهنشاهی زریر بزرگ و رفتن او به یونان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.