۲۲۹ بار خوانده شده

بخش ۴۱ - شاهنشاهی اکوس (اخواست)

اکوس اندر آمد به تخت مهی
نشست از برگاه شاهنشهی

ستمکار و بدکار بود آن پسر
همی خواند خود را بنام پدر

به شهنامه اخواست خواند ورا
یکی گرد نوخاست داند ورا

زبانش چنو خنجر تیز بود
بسی تند و چالاک و خونریز بود

همه دوده ی پاک اسفندیار
بکشت و برآورد از ایشان دمار

بسی از بزرگان ایران بکشت
کزایشان سخنها شنیدی درست

در ایام او اهل سیدون و تیر
همان نامور ارتباس دلیر

بشورید و کردند بس سرکشی
زهر سو نمودند لشکرکشی

ز شیپروس و رودس سپاهی دگر
به همراه منتور پرخاش خر

به یاری بر تیریان آمدند
به پیمان سود و زیان آمدند

فرستاد شه آذر و فوسیون
ابا لشگری از ستاره فزون

که سازند بر دشمنان کار سخت
ولیکن دگرگونه گردید بخت

شکست اندر آمد به ایران سپاه
زاندوه لشکر بجوشید شاه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۰ - جنگ اردشیر با مصریان
گوهر بعدی:بخش ۴۲ - فتوحات اخواست در فلسطین و مصر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.