هوش مصنوعی: پیروز و هرمزد دو برادر بودند که پدرشان شاهی را به هرمزد سپرد، زیرا او را شایسته‌تر می‌دید. پیروز از این تصمیم ناراحت شد و نزد شاه هیتالیان رفت. شاه هیتالیان به او سی هزار سرباز داد تا به ایران حمله کند. اما وقتی هرمزد برادرش را دید، به او احترام گذاشت و تاج و تخت را به او بازگرداند.
رده سنی: 12+ متن دارای مفاهیم تاریخی و اخلاقی است که برای درک بهتر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی واژه‌ها و عبارات ممکن است برای کودکان کم‌سال پیچیده باشد.

بخش ۷۲ - پادشاهی هرمزد

پسر بد مر او را دو فرخنده کام
که پیروز و هرمزدشان بود نام

ز پیروز که بود هرمزد گرد
ولیکن پدر شاهی او را سپرد

کز او دید نرمی و آهستگی
خردمندی و شرم و شایستگی

به هرمزد سپرد تخت و نگین
همان لشکر و گنج ایران زمین

غمی گشت پیروز از کار شاه
سوی شاه هیتالیان جست راه

که قوم فتالیت خوانندشان
هم از هون اسپید دانندشان

چغانی شهی بد فغانیش نام
جهان جوی و با لشگر و نام و کام

بدو داد شمشیر زن سی هزار
به ایران بیاید سوی کارزار

چو هرمزد روی برادر بدید
دلش مهر و پیوند او برگزید

پیاده شد از اسب و بردش نماز
بدو تاج و تخت کئی داد باز
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷۱ - پادشاهی یزدگرد سپه دوست
گوهر بعدی:بخش ۷۳ - پادشاهی پیروز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.