هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلبستگی عمیق خود به معشوق سخن میگوید. او از رنجهای عشق و فداکاریهای خود میگوید و از معشوق میخواهد که با او بماند. شاعر همچنین به بیثباتی احساسات و سردرگمی خود اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آنها نیاز به بلوغ عاطفی و شناختی دارد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و فداکاری ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۲
بیا بنشین که دلها بی تو برخاست
دمی با ما دل سنگین بکن راست
من اندیشم که جان بر تو فشانم
مشو از جای کین اندیشه برجاست
ز تو جورست با ما و غمی نیست
اگر خواهی غرامت نیز بر ماست
دمم دادی و من چون شهد خوردم
ندانم کان چه شوخی وین چه سود است؟
ز من جان خواستی جان را چه قدرست؟
تو بنشین کز سر جان بر توان خاست
بیفکن سایه بر کارم که بی تو
چو سایه کار من افتاده در پاست
مجیر از عمر حاصل خواست وصلت
بنامیزد چنان آمد که او خواست
دمی با ما دل سنگین بکن راست
من اندیشم که جان بر تو فشانم
مشو از جای کین اندیشه برجاست
ز تو جورست با ما و غمی نیست
اگر خواهی غرامت نیز بر ماست
دمم دادی و من چون شهد خوردم
ندانم کان چه شوخی وین چه سود است؟
ز من جان خواستی جان را چه قدرست؟
تو بنشین کز سر جان بر توان خاست
بیفکن سایه بر کارم که بی تو
چو سایه کار من افتاده در پاست
مجیر از عمر حاصل خواست وصلت
بنامیزد چنان آمد که او خواست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.