هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و اندوه عمیق شاعر است که با وجود تلاش‌ها، کاهش نمی‌یابد. شاعر از دل‌هایی سخن می‌گوید که با درد او همدردی نمی‌کنند و از جفا و ناپایداری در جهان شکایت دارد. همچنین، او به زیبایی و تأثیرگذاری معشوق اشاره می‌کند که حتی با وجود جفا، از حسن او کم نمی‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند جفا و ناپایداری دنیا نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارند.

شمارهٔ ۲۰

غمی دارم که هرگز کم نگردد
دلی داری که گرد غم نگردد

به جان زخم ترا مرهم که باید؟
اگر هم زخم تو مرهم نگردد

هنوز آن دل بود در دام عالم
که او با درد تو همدم نگردد

ز لب صفرای من بشکن میندیش
که سور هیچ کس ماتم نگردد

چنانسازی به مویی کار صد دل
که از حسن تو مویی کم نگردد

جفا کن گر کنی کاری که امروز
وفا در خطه عالم نگردد

مجیر از هیچ کس خرم نگشته است
تو خوش بنشین که از تو هم نگردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.