هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که به وصال معشوق نمی‌رسد. شاعر از عجز عقل در درک کمال معشوق و ناتوانی در رسیدن به آرزوهایش سخن می‌گوید. او با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۸

دل سوختست چون به وصالت نمی رسد
جان خسته تا به صورت حالت نمی رسد

از حد گذشت کار جمال تو پس رواست
گر عقل ما به کنه کمالت نمی رسد

مه را چه سود گرد فلک تاختن که او؟
با حسن خود به گر جمالت نمی رسد

گفتی که دل به وصل بده راضیم بدین
لیکن دل از غمت به وصالت نمی رسد

مردیم از آرزوی خیال تو پس به ما
وصلت کجا رسد چو خیالت نمی رسد؟

گر در خطست دل ز غمت حق به دست اوست
کز خط غم به نقطه خالت نمی رسد

با تو مجیر پر نتواند فشاند از آنک
سیمرغ عقل در پر و بالت نمی رسد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.