هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد فراق و دوری از معشوق می‌نالد و از این که هیچ کس نمی‌تواند پیام غم و دلتنگی او را به معشوق برساند، شکایت می‌کند. شاعر از دوری و نرسیدن به وصال معشوق سخن می‌گوید و از زبان و جان خود می‌خواهد که پیامش را به معشوق برسانند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۳۵

جانا خبر وصل تو زی ما که رساند؟
یا قصه ما سوی تو تنها که رساند؟

توتوست چو دفتر غم ما از هوس آنک
زینجا به تو طومار غم ما که رساند؟

اینجا که منم طمع وصال تو محال است
وآنجا که تویی حال من آنجا که رساند؟

دورست بخارا نرسد پیش تو اما
سوزنده بخاری به بخارا که رساند؟

جان رفت و زبان را سخن اینست که یارب
زی مادم جان بخش مسیحا که رساند؟

هر مرغ که بد در ره عشق تو پرافگند
اکنون به تو نامه که دهد یا که رساند؟

امروز مجیر است ز غم با نفس سرد
تا خود نفس سرد به فردا که رساند؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.