هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و عشق ناکام خود می‌گوید و با تصاویری مانند شمع سوخته و مرغ جان، رنج خود را بیان می‌کند. او از معشوق می‌خواهد که به درد او رسیدگی کند و اشاره می‌کند که تنها سوختگان می‌توانند عمق رنج او را درک کنند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۵

شمع دل را شب هجران تو سر سوخته ام
مرغ جان را گه سودای تو پر سوخته ام

تو چه دانی که من از دست شکر خنده تو؟
چند بر مجمر غم همچو شکر سوخته ام؟

ای بسا روز که من پیش خیال تو چو شمع
تا به شب مرده و شب تا به سحر سوخته ام

زان مفرح که به دل سوختگان از تو رسد
شربتی ده به من آخر که جگر سوخته ام

مرغ عشق تو منم زانکه در آتشگه غم
بهتر آن روز شمردم که بتر سوخته ام

قدر سوز تو چه دانند ازین مشتی خام؟
هم مرا سوز که صد بار دگر سوخته ام

ور نه هر لحظه مجیر از غمت این خواهد گفت
شمع دل را شب هجران تو سر سوخته ام
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.