هوش مصنوعی:
شاعر از معشوق خود میخواهد که با بوسههایش درد دلش را تسکین دهد، اما از این میترسد که معشوق در عوض جان و دلش را طلب کند. او همچنین از زیبایی معشوق میگوید و از چشمبد میترسد. شاعر از معشوق میخواهد که به او محبت کند و از زلفهایش رهایش سازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'چشم بد' و 'دلریش' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک دارند.
شمارهٔ ۵۸
مکن ای دوست دوای من دلریش بده
پرده زین بیش مدر بوسه ازین بیش بده
به دل و جان بخرم بوسه ولی ترسم از آن
که تو گویی که بیا جان و دل از پیش بده
نعمت حسن ترا چشم بد اندر طلب است
هان و هان قسمت درویش به درویش بده
چونکه دانم ندهی بوسه مرا از پی آنک
مردمی کن ز پی رغم بداندیش بده
چون مجیر از گره زلف تو دیوانه شده است
از سر زلف گشایی کن و بندیش بده
پرده زین بیش مدر بوسه ازین بیش بده
به دل و جان بخرم بوسه ولی ترسم از آن
که تو گویی که بیا جان و دل از پیش بده
نعمت حسن ترا چشم بد اندر طلب است
هان و هان قسمت درویش به درویش بده
چونکه دانم ندهی بوسه مرا از پی آنک
مردمی کن ز پی رغم بداندیش بده
چون مجیر از گره زلف تو دیوانه شده است
از سر زلف گشایی کن و بندیش بده
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.