هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از زبان عاشقی بیان می‌شود که از جفا و بی‌وفایی معشوق شکایت دارد. شاعر با استفاده از تصاویری مانند صبح صادق، آفتاب، ماه و گردون، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. معشوق با وجود جفا و بی‌مهری، همچنان محبوب و دلبر است و عاشق با وجود رنج‌ها، همچنان شیفته‌ی اوست.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، و احساسات شدید بیان شده در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند جفا و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۵۹

ای گرد صبح صادق از مشگ وام کرده
روی چو آفتابت صد صبح شام کرده

خون حرام ما را کرده حلال بر خود
وصل حلال خود را بر ما حرام کرده

بسته کمر چو جوزا یعنی غلام خاصم
وانگه به شوخ چشمی مه را غلام کرده

صد کار بوده بر هم غم را ز ناتمامی
چشمت به چشم زخمی هر صد تمام کرده

جور تو دیده گردون وانگه ترا و ما را
دلبر لقب نهاده دلخسته نام کرده

از بهر آنک هر شب مه را همین تقاضا
صد بوسه از لبانت بی وعده وام کرده

گویی مجیر بیند یک شب ز روی مستی
تو سوی وی گذشته بر وی سلام کرده
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.