هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از شکسته شدن پیمان و امیدش توسط معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که معشوق با عشوه و غمزه، صبر و ایمان او را از بین برده است. او از این که مانند گویی در میدان عشق بازی شده و سپس رها شده است، گله می‌کند و از معشوق می‌پرسد که چرا او را اینگونه شکسته است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شکستن پیمان و بازیچه شدن در عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۶۵

چه بد کردم که پیمانم شکستی
امید وصل در جانم شکستی

به عشوه پرده صبرم دریدی
به غمزه مهر ایمانم شکستی

چو در میدان عشقت گوی گشتم
به زلف همچو چوگانم شکستی

به دشواری چو یاقوتم خریدی
به سنگ عشوه آسانم شکستی

مرا گویی چه بد کردم چه کردی؟
دلی بستی و پیمانم شکستی

فغان می داشتم لب عرضه کردی
بدان تا در لب افغانم شکستی

چه گویی گر مجیرت گوید ای شوخ؟
چرا در عشوه زین سانم شکستی؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.