هوش مصنوعی: این متن به ناپایداری و بی‌عدالتی دنیا می‌پردازد و اشاره می‌کند که هیچ‌کس از گزند حوادث در امان نیست. شاعر بیان می‌کند که دنیا به کسی جز رنج و زوال چیزی نمی‌دهد و امیدهای انسان اغلب بی‌ثمر می‌ماند. همچنین، او از بیداد روزگار و ناتوانی انسان در برابر تقدیر شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی درباره ناپایداری زندگی و بی‌عدالتی دنیاست که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه متن برای نوجوانان جوان‌تر مناسب نیست.

شمارهٔ ۱۹

کس را فلک ز دست حوادث امان نداد
عنقاست داد او که ازو کس نشان نداد

مرغی که بی مراد بر این آشیان نشست
او را جز از مضیق زوال، آشیان نداد

بر شاخ عمر هیچ کسی غنچه ای ندید
کان غنچه را بهار به دست خزان نداد

فرسود عمر خلق بر امید سود او
وین ساده جز به مایه اصلی زیان نداد

برخوان او نواله خوش هست لیکن او
کس را ز خوان، نواله بجز استوان نداد

بس کس که کرد دیده خود خانی از سرشگ
کین نیلگون سپهر مرا ملک خان نداد

گو کیست کز سپهر نمی دید و خون نخورد؟
یا کیست کز زمانه جوی خورد و جان نداد؟

مسکین جهان چگونه دهد جامه ای کزان؟
یک ریشه نقش بند به دست جهان نداد

از صرف روزگار مجوی ای مجیر هان
چیزی که او به هیچ گرانمایه آن نداد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.