هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناملایمات روزگار و شکست‌های زندگی خود می‌نالد. او از بی‌عدالتی‌های جهان، ناپایداری زمانه، و رنج‌های روحی خود سخن می‌گوید. احساس یأس و ناامیدی در سراسر شعر مشهود است و شاعر از بی‌وفایی دنیا و دشمنی‌های اطرافیان شکایت دارد.
رده سنی: 18+ این متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است و درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و استعاری به‌کاررفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۷

شکست دور سپهرم به پایمال زحیر
بریخت خون جوانیم غبن عالم پیر

همی نفر نفر آید بلا به منزل من
ازین نفر نفر ای دوستان نفیر نفیر

چو چرخ بی سر و پایم چو خاک بی دل و زور
ز خاک دیر نشین و ز چرخ زود مسیر

فلک به تعزیت عمر من درین ماتم
قبای ساده مرکز فرو زده است به قیر

غبار رکضت این ابلق سوار او بار
ببرد خواب و قرارم ز دیدگان قریر

مرا چو صبح نخستین زبان ببست فلک
چگونه حال دل خویشتن کنم تقریر؟

مرا به صنعت اکسیر در تبه شد دل
اگر چه آفت مغزست صنعت اکسیر

عجب شتر دلم از روزگار اشتر فعل
که ریش گاو گرفتم درین خراس زحیر

چو من سلیم مزاجی شکسته دل نه رواست
درین خرابه که یک یوسف است و پنجه پیر

چمانه فلک از صفو خرمی است تهی
خزانه زمی از نقد مردمی است فقیر

پیاز وار به شمشیر هجر مثله شوند
اگر دو دست به یک پیراهن برند چو سیر

مخالفان لجوجند در ولایت طبع
به کاو کاو زمین و هوا و آب و اثیر

چو در سرای خلافی ره وفاق مجوی
چو در ولایت خصمی رفیق و دوست مگیر

زمانه را سر تعذیب تست ساخته باش
که از دو طرف عذارت پدید شد دو نذیر

درین خیال بدین روزها همی دارم
به تنگ و تیر تفکر دماغ را تقطیر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.