هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و رنج ناشی از فراق یاران و عزیزانش می‌گوید. او با وجود داشتن اقبال و دولت، از تشویش و رنج دل رنج می‌برد و از جهان و روزگار شکایت دارد. شاعر بیان می‌کند که فراق دوستانش او را آزار می‌دهد و آرامش را از او گرفته است. او همچنین از ناعادلانه بودن جهان و جفای روزگار سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی و فلسفی مانند فراق، اندوه و شکایت از روزگار است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، این نوع مضامین معمولاً برای سنین بالاتر که تجربه‌های زندگی بیشتری دارند، جذاب‌تر و قابل‌درک‌تر هستند.

شمارهٔ ۳۲

مرا با آنکه با اقبال و با دولت سری دارم
ز عالم نگذرد روزی که از عالم نیازارم

به من بر نگذرد روزی که از تشویش و رنج دل
نه از جنسی اثر بینم نه از عیشی خبر دارم

مرا چون رفته اند از دست یاران و عزیزان هم
اگر رنجور دل باشم به رنج دل سزاوارم

ز دولت هر چه باید داد لیک از غم نکرد ایمن
چه سود ار گل دهد زین سو چو زان سو می نهد خارم؟

زهر بد کز جهان زاید فراق دوستا بتر
ز رنج فرقت ایشان من از انده گرانبارم

فراق آن و رنج این مرا نگذارد آسوده
که تا روزی به شرط خویش حق عیش بگزارم

اگر چه غصه ها بینم ز گردون آه می نکنم
بدان تا هر گرانجانی نگوید من سکبسارم

دلی خوش گر کسی جایی فروشد در همه عالم
منم آن کس که آن دل را به جان و دل خریداریم

به همدم خوش بود عشرت چو حاصل نیست این معنی
دمی ناخوش نهد هر ساعتی ایام دربارم

جهان دیرست تا دارد جفا بر طبع مستولی
اگر انصاف خواهم زو پس از انصاف بیزارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.