هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر به معشوق است. شاعر از رنج‌ها و سختی‌هایی که در راه عشق متحمل می‌شود سخن می‌گوید و اعلام می‌کند که حتی با وجود این رنج‌ها، حاضر است بارها و بارها بمیرد و زنده شود، تنها به امید توجه و لطف معشوق. او از معشوق می‌خواهد که با بخشیدن آب حیات از جام جم، او را از مرگ نجات دهد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتواند به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۵۳۷

زیر بار ستمت می‌میرم
روی در روی غمت می‌میرم

شغل عشق تو چنان کرد مرا
کایمن از مدح و ذمت می‌میرم

زندهٔ بی سر از آنم که چو شمع
سر خود بر قدمت می‌میرم

حرمت گرچه مرا روی نمود
روی سوی حرمت می‌میرم

آستین چند فشانی بر من
که میان حشمت می‌میرم

آستینت چو علم کرد مرا
زار زیر علمت می‌میرم

تا شدم زنده‌دل از خط خوشت
سرنگون چون قلمت می‌میرم

به ستم رزق هرگه که دهی
می خورم وز ستمت می‌میرم

دم عیسی است تورا وین عجب است
تا چرا من ز دمت می‌میرم

من بمیرم ز تو روزی صد بار
تا نگویی که کمت می‌میرم

لیک چون لعل توام زنده کند
زین قدم دم به دمت می‌میرم

درده از جام جمت آب حیات
هین که بی جام جمت می‌میرم

بی تو گر زنده بماندم نفسی
هر نفس لاجرمت می‌میرم

کرم عشق تو دیده است فرید
بر امید کرمت می‌میرم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.