هوش مصنوعی: شاعر در این متن از سردرگمی و حیرت خود در زندگی سخن می‌گوید. او از اندیشه‌های پیچیده و غم‌های درونی خود رنج می‌برد و احساس تنهایی می‌کند. شاعر به این نتیجه می‌رسد که تنهایی و دوری از دغدغه‌های دنیوی، بهترین راه برای آرامش است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۴۷

خویش را چند ز اندیشه به سر گردانم
وز تحیر دل خود زیر و زبر گردانم

دل من سوختهٔ حیرت گوناگون است
تا کی از فکرت خود سوخته‌تر گردانم

چون درین راه به یک موی خطر نیست مرا
پس چرا خاطر خود گرد خطر گردانم

می نیاید ز جهان هم نفسی در نظرم
گرچه بسیار ز هر سوی نظر گردانم

چون ز دلتنگی و غم در جگرم آب نماند
چند بر چهره ز غم خون جگر گردانم

نیست در مذهب من هیچ به از تنهایی
گر بسی بنگرم و مسئله برگردانم

نان خشکم بود و گر به تکلف بزیم
از دو چشم آب برو ریزم و تر گردانم

آری ای دوست به جز دانهٔ خود نتوان خورد
خویش را فی‌المثل ار مرغ بپر گردانم

تا کی از غصه و غم غصه و غم ای عطار
سر فرو پوش که سرگشته و سرگردانم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.