هوش مصنوعی: شاعر در این متن از سردرگمی و حیرت خود در زندگی سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که در تاریکی گم شده و راه روشنی نمی‌یابد. از خود و جهان اطرافش بی‌خبر است و نمی‌داند چگونه با دردها و رنج‌های عاشقانه کنار بیاید. او به دنبال معنایی عمیق‌تر در زندگی است اما احساس می‌کند که به آن دست نمی‌یابد. شاعر از ناتوانی خود در درک حقیقت وجودی و از دست دادن هویت خویش سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. مفاهیمی مانند حیرت وجودی، جستجوی معنای زندگی و سردرگمی در هویت، برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است سنگین و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵۳

کجا بودم کجا رفتم کجاام من نمی‌دانم
به تاریکی در افتادم ره روشن نمی‌دانم

ندارم من درین حیرت به شرح حال خود حاجت
که او داند که من چونم اگرچه من نمی‌دانم

چو من گم گشته‌ام از خود چه جویم باز جان و تن
که گنج جان نمی‌بینم طلسم تن نمی‌دانم

چگونه دم توانم زد درین دریای بی پایان
که درد عاشقان آنجا به جز شیون نمی‌دانم

برون پرده گر مویی کنی اثبات شرک افتد
که من در پرده جز نامی ز مرد و زن نمی‌دانم

در آن خرمن که جان من در آنجا خوشه می‌چیند
همه عالم و مافیها به نیم ارزن نمی‌دانم

از آنم سوخته خرمن که من عمری درین صحرا
اگرچه خوشه می‌چینم ره خرمن نمی‌دانم

چو از هر دو جهان خود را نخواهم مسکنی هرگز
سزای درد این مسکین یکی مسکن نمی‌دانم

چو آن گلشن که می‌جویم نخواهد یافت هرگز کس
ره عطار را زین غم به جز گلخن نمی‌دانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.