هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق عمیق و فداکاری خود سخن می‌گوید. او از فنا شدن در معشوق و از دست دادن هویت خود در حضور عشق صحبت می‌کند و آرزو می‌کند که بتواند جان خود را فدای معشوق کند. شاعر همچنین از شدت عشق و اشتیاق خود می‌گوید و بیان می‌کند که حاضر است همه چیز را برای معشوق قربانی کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد. بنابراین، این متن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است.

غزل شمارهٔ ۵۶۰

از در جان درآی تا جانم
همچو پروانه بر تو افشانم

چون نماند از وجود من اثری
پس از آن حال خود نمی‌دانم

در حضور چنان وجود شگرف
چون نمانم به جمله من مانم

کی بود کی که پیش شمع رخت
بدهم جان و داد بستانم

آب چندان بریزم از دیده
کاتش روز حشر بنشانم

منم و نیم جان و چندان عشق
که نیاید دو کون چندانم

جان از آن بر لب آمد است مرا
تا به جانت فرو شود جانم

بند بندم اگر فرو بندی
روی از روی تو نگردانم

همچو عطار مست و جان بر دست
پیش تو ان‌یکاد می‌خوانم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.