۲۵۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳

جانا به جز غم تو دلم را هوس مباد
جز تو کسم ز جور تو فریاد رس مباد

هر جا که آیم و روم از ناز ساز وصل
جز لشگر فراق توام پیش و پس مباد

اکنون که نیست همدم دردم وصال تو
جز محنت فراق توام همنفس مباد

گفتی که تا ز نزد تو دورم چگونه ای
دور از تو آنچنان که منم هیچکس مباد

باری چو نیست روزی من بنده وصل تو
چونین که هست روزی هر خار و خس مباد

در شیوه فراق جز اندیشه غمت
از گردش فلک (فلکی) را هوس مباد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.