هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی می‌پردازد. شاعر از عشق و غم سخن می‌گوید و از احساس نابودی و عدم در برابر معشوق صحبت می‌کند. او از سوزش عشق و جدایی از معشوق می‌نالد و از تلاش برای درک و رسیدن به معشوق سخن می‌گوید. در نهایت، شاعر به عشق به عنوان نیرویی زنده‌کننده و معنابخش اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۷۰

رفت وجودم به عدم چون کنم
هیچ شدم هیچ نیم چون کنم

تو همه من هیچ به هم هر دو را
چون به هم اندازم وضم چون کنم

با منی و من ز توام بی خبر
با تو بهم بی تو بهم چون کنم

ای غم عشق تو مرا سوخته
سوخته‌ام بی تو ز غم چون کنم

واقعهٔ عشق توام زنده کرد
یکدم ازین واقعه کم چون کنم

گرچه بسی گرم تر از آتشم
در طلب خویش علم چون کنم

در هوست سر چو درانداختم
پیش‌کشت سر چو قلم چون کنم

چون نتوان کرد ز تو صورتی
صورت محض است صنم چون کنم

ای همه بر هیچ ز تو چون بود
نقش پی نقش رقم چون کنم

کی به دمم نرم شوی زانکه تو
موم نه‌ای نرم بدم چون کنم

ره به درنگ است و درم سوی تو
من نه درنگ و نه درم چون کنم

چون نه مقرم من و نه منکرم
بر سخنی لا و نعم چون کنم

در حرم عشق چو نامحرمم
نیست مرا ره به حرم چون کنم

بر صفت شمع گرفتست سوز
فرق سرم تا به قدم چون کنم

تا بودم یک سر موی از وجود
عزم بیابان عدم چون کنم

بازوی جود است کمال فرید
فربهیش هست ورم چون کنم
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.