هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات عمیق خود سخن می‌گوید. او از عشق، غم، تنهایی و آرزوی وصال معشوق صحبت می‌کند. گاهی به مستی و گاهی به گریه روی می‌آورد و خود را در دریای خون غرق می‌بیند. او از آه و ناله‌هایش می‌گوید که ناشی از تنگنای درونی است. شاعر معتقد است که غم معشوق مانند کیمیا شادی‌بخش است و در نهایت، خاک پای معشوق را تبرک می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عشق و غم، همراه با اشارات عرفانی و احساسات پیچیده، برای درک و تجربه‌ی کامل نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. این محتوا برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است.

غزل شمارهٔ ۵۷۵

هر زمان بی خود هوایی می‌کنم
قصد کوی دلربایی می‌کنم

گه به مستی های هویی می‌زنم
گه به گریه های هایی می‌کنم

غرقه زانم در بن دریای خون
کارزوی آشنایی می‌کنم

تنگ دل شد هر که آه من شنود
زانکه آه از تنگنایی می‌کنم

چون مرا باد است از وصلش به دست
خویشتن را خاک پایی می‌کنم

ای مرا چون جان ببین زاری من
کین همه زاری ز جایی می‌کنم

گر دمی از دل برآمد بی غمت
این دم آن دم را قضایی می‌کنم

چون غم تو کیمیای شادی است
من غمت را مرحبایی می‌کنم

در غم تو چون کم از یک ذره‌ام
هست لایق گر هوایی می‌کنم

روشنی دیدهٔ عطار را
خاک پایت توتیایی می‌کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.