هوش مصنوعی: این متن عاشقانه بیانگر عشق عمیق و بی‌قید و شرط شاعر به معشوق است. شاعر تمام هستی خود را وقف معشوق می‌کند و هیچ چیز دیگری را جز معشوق نمی‌خواهد. او از وفاداری بی‌حد خود سخن می‌گوید و حتی جفای معشوق را بر وفای دیگران ترجیح می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و وفاداری است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۱

بهشت من بدو گیتی بجز سرای تو نیست
مرا بهشت و سرا هم بجز برای تو نیست

دلم نباشد راضی بدل ربودن آن
گه بسته با دل و جانی و او بجای تو نیست

تنم بپای ببست و دلم بپای ببست
مرا دو چشم و دل جانی ولی بپای تو نیست

هوای توبه تنم در روان شده است چنانک
بهر کجا بنهم دست جز هوای تو نیست

اگر همیشه وفا خوشتر از جفا باشد
وفای هیچکسم خوشتر از جفای تو نیست

خدایگانا جور و جفا نباید کرد
برانکه پیشه و کارش بجز وفای تو نیست

اگر سپهر برین درگه و سرای تو است
مرا سپهر جز از درگه و سرای تو نیست

اگر ببوسد پای من آسمان بمثل
عبیر و مشگم چون گرد خاکپای تو نیست

عزیزدار کسی را که دوستدار تو گشت
اگر سزای تو هست و اگر سزای تو نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.