هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و غم هجران معشوق خود می‌نالد. او از دوری معشوق رنج می‌برد و روزهای سیاه و غم‌انگیز را توصیف می‌کند. شاعر از اندوه فراوان و رنج‌هایش سخن می‌گوید و معتقد است که تنها معشوق می‌تواند او را از این دردها نجات دهد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌های عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۲

تا ماه مرا رفتن با خیل و سپاه است
هر روز مرا دل بره و دیده براه است

پر گرد سپاه است دو رخسار من از غم
تا بر گل رخساره او گرد سپاه است

چون زلف درازش غم هجرانش دراز است
چون چشم سیاهش ز غمم روز سیاه است

از رفتن او رامش و آرامش من رفت
گر زود نیاید بر من کار تباه است

اندیشه او بر دل من کوه گرانست
وز رنج و عنا گونه من گونه کاه است

چون قامت او هست دلش یکتا با من
درد من از ایشانست او را چه گناه است

ای آنکه ترا ماه تمام از بر سرو است
ای آنکه ترا لاله سرخ از بر ماه است

دردی بجهان نیست که من بی تو نخوردم
گر بر من بیچاره ببخشی نه گناه است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.