۱۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶

ملکان را ز آسمان کبود
چون تو هرگز کریم و راد نبود

هرگز از تو کسی بلا نکشید
هرگز از تو کسی جفا نشنود

عید فرخنده باد بر تو ملک
باد یزدان ز جان تو خشنود

تا ترا درد رنجه داشت همی
روز مردم ز درد گشت کبود

ما همه بندگان چو شیفتگان
دل غم آلود و دیده خون آلود

تا بدین مایه حال تو یزدان
خلق را صنع خویشتن بنمود

بس نه بخشود بر تو باد یقین
بر همه مردم جهان بخشود

دار و گیر جهانیان را چرخ
ز تن و جان و دل ترا بزدود

تنت پالود کردگار ز درد
زود گردی درست و خرم زود

گر جهان بر تو وقف کرد خدای
نکند بر تو هیچ دشمن سود

باد چندان بقات در شاهی
که بود نام بت پرست و جهود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.