هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد فراق و دوری از معشوق مینالد. او از روزهایی یاد میکند که در کنار معشوق بود و اکنون با دوری او، غم و اندوه بر زندگیاش سایه افکنده است. شاعر بیان میکند که رازهایش را تنها با معشوق در میان میگذارد و در غم تنهایی، تنها با خود سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و غمانگیز است که درک آنها نیاز به بلوغ عاطفی و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای شعری ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۸۷
زان زرد شد از داغ و درد رویم
زیرا که بوصل تو نیست رویم
من راه نیابم سوی تو دانی
هرچند بسوی تو راه جویم
زان پس که همه روز با تو بودم
پوشیده نبود از تو روی و مویم
چو نان نگسستی ز من که روزی
آرد بر تو باد تند بویم
تا روی بشوراب چشم شوئی
من روی به آب دیده شویم
چون بر گذری نام تو بگویم
از دور کند بر خروش رویم
در دیده شود سرشگ رویم
چون دور کند پیک تو بگویم
با کس نتوانم حدیث گفتن
گه گاه بخلوت غم مویم
رازم بجهان کس نگه ندارد
من راز تو جز با تو با که گویم
زیرا که بوصل تو نیست رویم
من راه نیابم سوی تو دانی
هرچند بسوی تو راه جویم
زان پس که همه روز با تو بودم
پوشیده نبود از تو روی و مویم
چو نان نگسستی ز من که روزی
آرد بر تو باد تند بویم
تا روی بشوراب چشم شوئی
من روی به آب دیده شویم
چون بر گذری نام تو بگویم
از دور کند بر خروش رویم
در دیده شود سرشگ رویم
چون دور کند پیک تو بگویم
با کس نتوانم حدیث گفتن
گه گاه بخلوت غم مویم
رازم بجهان کس نگه ندارد
من راز تو جز با تو با که گویم
وزن: مفعول مفاعیل فاعلاتن
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.