هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد هجران و دوری از معشوق می‌گوید و از غم و اندوهی که این جدایی برایش به همراه آورده است سخن می‌گوید. او از پیغام و نشانه‌های معشوق یاد می‌کند که هم باعث شادی و هم باعث حسرت او شده‌اند. شاعر آرزوی دیدار معشوق را دارد و از نبودن کسی برای درددل و چاره‌جویی شکایت می‌کند. او احساس می‌کند که در جهان کسی مهربان نیست و راز دلش را نمی‌تواند با کسی در میان بگذارد. در نهایت، شاعر به دنبال آرامش است اما تنها تیمار و غم می‌یابد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، موضوعاتی مانند تنهایی و اندوه ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۹۰

از دوست بمن دوش نشان آمد و پیغام
پیغام دل افروز و نشانهای غم انجام

از حسرت هجرانش بودم چو مه نو
از شادی پیغامش گشتم چو مه تام

هم وعده چنانست که یابد دل ازو باز
هم وعده چنانست که یابد دل ازو کام

آرام و نشاط از دل ما پاک برفتست
تا رفته ز نزدیک من آن ماه دلارام

یارب بسلامت برسان سوی من او را
با شادی و خویشتن بشهر آر بهنگام

گر زآن لب و آن روی نیابیم گل و مل
ما نیز نجوئیم گل از باغ و مل از جام

وام است ترا بر تن من خواسته و دل
وز تو بستانم بمراد دل خود وام

اندیشه بسی دارم و نگویم
زیرا که کسی نیست چاره جویم

کوشم که یکی دوستار یابم
تا جان و دل از غم بدو بشویم

کس را بجهان مهربان نبینم
پس راز دل خویش با که گویم

با هر که بگویم نهفته رازی
پیدا کند از شهر گفتگویم

زاندیشه وا ندوه دل فکارم
وز حسرت و تیمار زرد رویم

آرام همی جویم و نیابم
تیمار همی یابم و نجویم

خارند همه خلق یکسر
من بهیده از خار گل چه جویم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.