۱۴۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۵

بر گرد مه ز عنبر ما هم زده سماطین
چندین هزار خوبی پنهان بزیر زلفین

فرزین زلفگان را بر رخ تو بند کردی
تا رایگان دلم را شه رخ زدی بفرزین

غمگین دلم ز وصلت گردد هماره شادان
شادان دلم ز هجرت گردد هماره غمگین

از دولت وصالت مسکین شود توانگر
سازد توانگری را هجر تو بار مسکین

بتخانه های مشرق ویران و بت شکسته
بت چون پرستد آنکو بیند شعاع حطین؟

عیار کودکی تو با من همی نسازی
من با هوات گشتم چوگان قاب قوسین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.