۱۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۱

شد پیر جهان و شد جوان باده
وز نقش و نگار باغ شد ساده

ناراست بجای لاله بنشسته
سیب است بجای سوسن استاده

آلوده رخان او بخون رز
واکنده دهان این به بیجاده

خورشید زمانه لشگری کورا
هست ایزد کام و آرزو داده

بر تخت نشسته جاودان خرم
با ناز و نشاط و مطرب و باده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.