۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۸

ای پیشه تو رامش و پیروزی و بهی
گل رفت و لاله رفت و ترنج آمد و بهی

از دست لاله رویان گل بوی و می ستان
بفزای بر ترنج و بهی رامش و بهی

داد تو روزگار ز دولت همی دهد
تو داد روزگار بخوشی همی دهی

کردی ز نام نیک همه شهرها ملا
کردی ز زر و سیم همه گنجها تهی

راه نشاط گیرد و از غم رها شود
آنکس که کمترین رهیت را شود رهی

آن از میان آهن و پولاد سر نهد
گر دست خود به آهن پولاد بر نهی

کارت همیشه بخشش و بخشایش است از آنک
از راز روزگار فرومایه آگهی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.