هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن میگوید. او از نگاه مست معشوق، لبهای شیرینش، و انتظار کشیدن برای یک کلمه از او میگوید. شاعر همچنین از درد عشق و بلایی که بر جانش وارد شده سخن میراند و در نهایت، دلش را تسلیم این عشق میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'خون گشت پر نگار' ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.
شمارهٔ ۲۲
آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست
و آن لعل چون شکر که روانها شکار اوست
عمری است تا چو شمع بامید یک سخن
موقوف پرور دهن تنگ بار اوست
تا کی بخنده ئی سردندان کند سپید
صد جان، برلب آمده در انتظار اوست
زرین رخ مرا که ز خون گشت پر نگار
عذری که ظاهر است رخ چون نگار اوست
معشوق دل غم و می و جانانه ی من او
ما هر دو در میانه و او در کنار اوست
هرگز باختیار بلا خواست هیچکس؟
در جان من نگر که بلا اختیار اوست
گفتم اثیر را بکش و رستی از بلاش
دل گفت: این حدیث ازاو خواه کاراوست
و آن لعل چون شکر که روانها شکار اوست
عمری است تا چو شمع بامید یک سخن
موقوف پرور دهن تنگ بار اوست
تا کی بخنده ئی سردندان کند سپید
صد جان، برلب آمده در انتظار اوست
زرین رخ مرا که ز خون گشت پر نگار
عذری که ظاهر است رخ چون نگار اوست
معشوق دل غم و می و جانانه ی من او
ما هر دو در میانه و او در کنار اوست
هرگز باختیار بلا خواست هیچکس؟
در جان من نگر که بلا اختیار اوست
گفتم اثیر را بکش و رستی از بلاش
دل گفت: این حدیث ازاو خواه کاراوست
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.