۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴

کار ستمت بجان رسیده است
این کارد باستخوان رسیده است

آهی که جهان بهم برآرد
از دل بسر زبان رسیده است

در وعده تو نمی رسم من
دریاب که وقت آن رسیده است

بر چهره به بین قطار اشکم
از بهر تو کاروان رسیده است

خون آلودست آهم آری
یا تیر تو برنشان رسیده است

ناگفته دل اثیر یارب
شعله بدردهان رسیده است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.