هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و درد فراق سخن می‌گوید. او از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر خود می‌نویسد و از ناتوانی در بیان غم خود شکایت می‌کند. همچنین، شاعر به ظلم معشوق اشاره کرده و از خداوند طلب کمک می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'غمزه خونخوار' و 'درد فراق' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳۲

من خاک چنان با دم، گاو زلف تو جنباند
در آتشم از آبی کاندام، تو را ماند

مه در گرو خوبی، از عکس بنا گوشت
ششدر بفره خواهد اول بر او راند

توفیر دل و دیده، از روی تو این باشد
کاین بیند و خون گریه آن خواهد و نتواند

چشمت چو مرا بیند، گوید که به ننشینی
تا غمزه خونخوارم جائیت به ننشاند

زینسان که به بیدادی، تو دست بر آوردی
جز یارب مظلومان، دست تو که پیچاند

دردت چو نهان دارم، کز تخته رخسارم
هرکس که مرا بیند چون آب فرو خواند

گویند نمیداند حال تو اثیر، آن بت
من صنعت او دانم میریزد و میداند
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.