هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از نبود وفا و جمال واقعی در میان بتان شکایت می‌کند و بیان می‌کند که جمال بدون وفا بی‌ارزش است. او از خوی بد و تکبر معشوق گله می‌کند و اشاره می‌کند که عاشقان دردسرهای ناز و تکبر معشوق را تحمل می‌کنند. شاعر همچنین از عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که این غصه‌ها پایان یابد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۶۸

دست ار، همه بتان بجمال و وفا برند
پس بیوفا جمال تهی را کجا برند؟

گوئی جمال هست و وفا نیست، گو مباش
ما را همین بده که وفا را زما برند

خوبی و، لیک خوی بدت زشت میکند
وآنرا که زشت باشد نازش کجا برند

هم شحنه جفایت از ایشان کشید تیغ
آنها که در جهان ز تو نام وفا برند

اینک توئی و من بچه امید عاشقان
درد سر تکبر و ناز شما برند

والله که چشم عشق بدوزند عاشقان
این غصه گر ز بیم زبان برملا برند

در قصه های تو بنویسند عاشقان
مگذار اثیر تا پس از این غصه ها برند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.