هوش مصنوعی: این متن به بررسی تناقضات و دوگانگی‌های درونی انسان می‌پردازد. از عشق به کفر، از ظاهر دین‌داری تا باطن ریاکارانه، از ترس از بلا تا امید به گوهر، و از رنج‌های جسمانی تا آرزوهای معنوی. شاعر از تضادهای زندگی انسان و تلاش‌های بی‌ثمر او سخن می‌گوید و در نهایت، به چگونگی برخورد با این تناقضات اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تناقضات درونی و ریاکاری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۶۴۲

کافری است از عشق دل برداشتن
اقتدا در دین به کافر داشتن

در ملا تحقیق کردن آشکار
در خلا دین مزور داشتن

از برون گفتن که شیطان گمره است
وز درونش پیر و رهبر داشتن

چون درآید تیرباران بلا
در هزیمت دامن تر داشتن

کار مردان چیست بیکار آمدن
پس به هر دم کار دیگر داشتن

خاک ره بر خود نمایان ریختن
خویشتن را خاک این در داشتن

غرقهٔ این بحر گشتن ناامید
وانگهی امید گوهر داشتن

دست بر سر پای در گل آمدن
خشت بالین، خاک بستر داشتن

دام تن در راه معنی سوختن
مرغ جان بی‌بال و بی‌پر داشتن

هر سری کان از تو سر برمی‌زند
از برای تیغ و خنجر داشتن

چون فلک خورشید را بر سر کشید
کی تواند پای بر سر داشتن

پای بر سر نه که اینجا کافری است
سر برای تاج و افسر داشتن

همچو عطار این سگ درنده را
زهر دادن یا مسخر داشتن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.