هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق شدید و بی‌پایان خود به معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که عشق به معشوق تمام وجودش را تسخیر کرده و حتی عقلش را تحت تأثیر قرار داده است. شاعر از این که حاضر است همه چیز را فدا کند و حتی صبر کردن را نیز از معشوق می‌خواهد، سخن می‌گوید. در نهایت، او از معشوق می‌خواهد که به او نگاهی کند تا بتواند در این عشق پایدار بماند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.

غزل شمارهٔ ۶۴۷

دل ز عشق تو خون توان کردن
عقل را سرنگون توان کردن

هرچه جز عشق توست از سردل
تا قیامت برون توان کردن

تا زبون‌گیری آن‌که را خواهی
خویشتن را زبون توان کردن

تا همه خون خوریم در غم تو
هرچه داریم خون توان کردن

گوییم صبر کن چه می‌گویی
از تو خود صبر چون توان کردن

نظری کن که چون بمردم من
کی کنی پس کنون توان کردن

برامید تو در پی عطار
سفر اندرون توان کردن
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.