۲۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸

ای شاه ز ساغر نوالت
ایام ز نیم جرعه مستست

بیمار بقات تا قیامت
بر ملک در فنا به بست است

در حصن حمایت تو عالم
ز آسیب زوال باز و بست است

زانسوی خط عنایت تو
ممکن نشود که هیچ هست است

عزمت که درست با دو مطلق
دندان قضا بسر شکست است

رمحت که درخش خصم سوزاست
از مقدمه ظفر به جست است

فرخنده مثال شاه کاو را
بر عالم روح و جسم دست است

بر چرخ نشانده بنده را زانک
زیر قدم زمانه پست است

ای حضرت شهریار عالم
نوش همه عالمش کبست است

این وقعه که رفت جرم او نیست
جرم فلک ستم پرست است

من کیستم از دعای خسرو
خورشید به رای این به بست است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.