۱۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶

ای وزیری که گوش هوش تو را
از پس پرده ی قضا خبر است

دیده ی فطنت تو می بیند
هرچه ایام را به پرده در است

پرده های رواق کردونت
شده محرم چو پرده های دراست

غیب همخوابه فراست توست
گرچه خاتون پرده ی قدر است

خوش نوائی است صیت تو لیکن
زخمه اکنون ز پرده دگراست

پرده از روی کار باز مگیر
که در او چشم خورده ی دگراست

کنه پرده دار بی معنی است
که بر این پرده طعنه را گذر است

نقش آن خام قلتپان دیدن
دیده را همچو پرده بصر است

پرده نام و ننگ من بدرید
نیست این پرده دار، پرده دراست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.