هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناامیدی و یأس خود در برابر روزگار سخن می‌گوید. او از دست روزگار و تغییرات آن شکایت دارد و احساس می‌کند که امیدش را از دست داده است. همچنین، به ناتوانی خود در برابر تقدیر و زمانه اشاره می‌کند و از آرزوهای بلندپروازانه‌اش که دست‌نیافتنی به نظر می‌رسند، می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همچنین استفاده از استعاره‌ها و اشارات تاریخی و اساطیری، درک این متن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. این شعر更适合 افرادی که از بلوغ فکری و آشنایی نسبی با ادبیات کلاسیک فارسی برخوردارند.

شمارهٔ ۲۲

بروزگار خودم بعد از این امید نماند
که گشت عودمن از گشت روزگار چوبید

سپید چشم و سیه فام میگذارم عمر
ز دستکاری شاه سیاه و صبح سفید

کلاه دولت من چون بیوفتاد از سر
زمانه، خاک فشان گو بر افسر جمشید

جوین بیوه زنان چون خورم که همت من
ورای قرصه ماه است و گرده خورشید

مرا به خنجر بهرام بر نیاید کام
کنون نیاز چه دارم به بربط ناهید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.