۱۴۱۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۵

چرخ دولابی ام افکنده چویوسف درچاه
وای سیاره ی او کز نظر آرد رسنم

آب ناخورده از این برکه نیلوفر گون
همچو نیلوفر تا حلق چرا در لجنم

روی پرواز نمی بینم از این تنگ قفس
که زمین وار فرو رفته بقصد ز منم

بلعجب تیز هوائی است در اقلیم هنر
که به بستان هنر خار کند یا سمنم

ای دریغا که چو گل عمر سبکپای برفت
که نخندید چو اقبال گلی در چمنم

گر در این غصه بمیرم عجبم می ناید
یعلم الله که من اندر عجب از زیستنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.