۱۸۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶

ای داروی جان خستگانت، درلب
گردون زتو سرگشته و خورشید، به تب

روز از رخ تو، چو شعله ئی وام کند
تا حشر شود، دریده پیراهن شب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.