هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و حیرانی خود در برابر معشوق سخن می‌گوید. او از سرگردانی، بی‌قراری و فداکاری خود در راه عشق می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه وجود معشوق او را به حیرت و شیدایی کشانده است. شاعر از درد عشق و ناتوانی در برابر جذبه‌های معشوق می‌نالد و خود را فدای عشق می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی بیشتری دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فداکاری و حیرانی در عشق ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۶۶۳

در رهت حیران شدم ای جان من
بی سر و سامان شدم ای جان من

چون ندیدم از تو گردی پس چرا
در تو سرگردان شدم ای جان من

در فروغ آفتاب روی تو
ذرهٔ حیران شدم ای جان من

در هوای روی تو جان بر میان
از میان جان شدم ای جان من

خویش را چون خام تو دیدم ز شرم
با دلی بریان شدم ای جان من

تا تو را جان و دل خود خوانده‌ام
بی دل و بی جان شدم ای جان من

چون سر زلف توام از بن بکند
بی سر و بن زان شدم ای جان من

من بمیرم تا چرا با درد تو
از پی درمان شدم ای جان من

چون رخت پیدا شد از بی طاقتی
در کفن پنهان شدم ای جان من

بر امید آنکه بر من بگذری
با زمین یکسان شدم ای جان من

خاک شد عطار و من بر درد او
ابر خون افشان شدم ای جان من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.