هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عطار نیشابوری است که در آن شاعر از درد فراق و عشق به معشوق سخن می‌گوید. او از داغ دل، شکستن توبه و پیمان، و اشک‌های بی‌پایان خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد تا به او نظری کند و دل درمانده‌اش را آرامش بخشد. شاعر معشوق را دل و جان خود می‌داند و از او می‌خواهد که به عشقش پاسخ دهد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۶۲

لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من
زلف تو درهم شکست توبه و پیمان من

بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل
جان و دل من تویی ای دل و ای جان من

چون گهر اشک من راه نظر چست بست
چون نگرد در رخت دیدهٔ گریان من

هر در عشقت که دل داشت نهان از جهان
بر رخ زردم فشاند اشک درافشان من

شد دل بیچاره خون، چارهٔ دل هم تو ساز
زانکه تو دانی که چیست بر دل بریان من

گر تو نگیریم دست کار من از دست شد
زانکه ندارد کران، وادی هجران من

هم نظری کن ز لطف تا دل درمانده را
بو که به پایان رسد راه بیابان من

هست دل عاشقت منتظر یک نظر
تا که برآید ز تو حاجت دو جهان من

تو دل عطار را سوختهٔ خویش‌دار
زانکه دل سنگ سوخت از دل سوزان من
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.