۱۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲

سرو را چون سوی آن گردون اعلا آمدیم
ابر گشتم ابر کز پستی به بالا آمدیم

بر امید نور دولت سوی گردون تاختیم
وز برای در نعمت سوی دریا آمدیم

تو چو خورشید و این جای چو جوزا اوج تست
بهر تو از سوی این درگاه والا آمدیم

زانکه در انواع فضلم چون عطارد بی بدل
خانه خویش آمدیم گر سوی جوزا آمدیم

گر چه شاه و صاحب و خسرو سپردندم به تو
من به تو هم بهر تو نه از بهر آن را آمدیم

بارها لطف و سخای تو نویدم داده بود
تا نپنداری که ما ناخوانده اینجا آمدیم

آفتابی خود ترا پیدا کجا آید اگر
گویم از اقبال تو چون ذره پیدا آمدیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.