۱۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۰

ای صاحب آن دو زلف کوتاه
شب پوش منه تو بر رخ ماه

منمای به آفتاب رویت
کز رشک مباد گم کند راه

منگر به ستاره تا ستاره
از غم نشود سیه سحرگاه

زین شرط که گفتمت بمگذر
ای دوست به حق نعمت شاه

خواهی که نشاط خاطر آید
بربط بنواز و جام می خواه

خواهی که نفیر برنیاید
مخرام چنان میان خرگاه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.