هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، بیانگر درد و رنج شاعر از دوری معشوق و توصیف زیباییها و جذابیتهای اوست. شاعر از فتنهگریهای معشوق، زیبایی چهره و موهایش میگوید و از جور و ستم او شکایت میکند، اما در عین حال، عشق و علاقه خود را به او ابراز میدارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارهها و کنایههای ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند جور و ستم و درد عشق، مناسب سنین بالاتر است.
شمارهٔ ۷۶
بی تو دردی است ز هر درمانی
اینت بی دردی و بی درمانی
زلف پر فتنه فشانی هر دم
فتنه زلف چرا ننشانی
ماه روئی و چو چرخ دم ساز
هر زمان پرده همی گردانی
بر دل من که تو داری می کن
هرچه از جور و جفا بتوانی
گرچه از لطف چو باری بی بومت؟
همه اندام لب و دندانی
چو به یک بوسه چنانی تندی
جان ز دستم بغلط بستانی
اینت بی دردی و بی درمانی
زلف پر فتنه فشانی هر دم
فتنه زلف چرا ننشانی
ماه روئی و چو چرخ دم ساز
هر زمان پرده همی گردانی
بر دل من که تو داری می کن
هرچه از جور و جفا بتوانی
گرچه از لطف چو باری بی بومت؟
همه اندام لب و دندانی
چو به یک بوسه چنانی تندی
جان ز دستم بغلط بستانی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.